، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

عمری با پسرم

شیرین ترین خاطره سال 91

سلام دلبر مامان عزیزم به نظر من وبابا این خاطره ای که الان برات تعریف می کنم شیرین ترین خاطره امسال بود .با شازده پسر رفتیم بیرون شما خودت جلو راه افتادی و می رفتی من وبابا هم عین بچه های خوب پشت سر شما می آمدیم ،صدرا گل ها رو دید ودوید سمت گل ها البته گل فروشی که مامان وبابا همیشه ازش خرید می کنن رفتی داخل گل فروشی بابا هم پشت شما اومد تو مغازه با آقای صالحی فروشنده صحبت کرد وگفت :آقای صالحی داری چند دهه رو می گذرونی من گل خواستگاریم رو از شما خریدم ،گل عقد ،عروسی،ماشین عروس ،دسته گل عروس خلاصه این که همه گل هامون رو از شما خریدیم حالا این پسر خوشگل ،پسر منه چند روز دیگه دو ساله میشه !! امده گل ببینه چند وقت دیگه هم میایم برای کلاس او...
29 اسفند 1391

نقاش خونه ما

عزیز دلم     قربونت برم      نفس مامان     قند عسل بابا      دوستت داریم .  شارده پسرم من مشغول کارام بودم آمدی منو صدا کردی شیرین زبونم گفتی مامان بیا وبا دستهای کوچولو نازت دستم گرفتی گفتی چشیدم (آنقدر قشنگ گفتی که می خواستم بخورمت )دیوال ،پاک چردم رفتم دیدم گل پسر م، بقیه رو ببینید          قربون دستای کوچولوت برم عزیزم .       بابایی هم وقتی آمد دید گفت فدای نقاش بزرگ خونمون شم و دست شازده رو بوسید .بله بله اینم از تربیت و آموزش بی عیب ونقص مامان وبابا مامان عکس می گیره ،بابا دست ...
27 اسفند 1391

اولین باری که موهات رو کوتاه کردی!!!

شازده عزیزم اولین باری که موهات رو کوتاه کردی حسابی شیطونی کردی نزدیک دو ساعت مامان وبابا تو حمام بودند تا شما رخصت بدین .هر چی اسباب بازی آوردیم خودمون مو کوتاه کردیم فایده نداشت ،بابا کلی شعر خوند برات شکلک در آورد بازم بی اثر بود .آخر گذاشتیمت تو رو شویی تا آب بازی کنی ومامان بی نوا هم با اعمال شاقه موهات رو کوتاه کنه تازه وسطش شیر هم می خوردی! !!در نهایت شاه کار مامان به وجود آمد طوری که هر جا می رفتیم می گفتن مامانت مو هات رو کوتاه کرده!!!! لحظه اول،شازده خوشحال   کلافه !!!!!       بعد ار آب بازی صدرای خوشحال و مامان وبابای موفق.     ...
27 اسفند 1391

صدرا و دوستاش

    صدرای عزیزم با نازنین گل.        پسر گلم این جا به مامان گفتی که برات پتو بیارم تا به قول خودت با ناناسی بخوابیدچقدر هم که خوابیدید!!!.       دختر خاله عزیز صدرا نیلو عزیز.قربونت برم دلم برات تنگ شده           صدرا وخاله کوچولوی مهربونش زهرا    پسر عمه شیطووون صدرا علی کوچولو         مهدی شیطون پسردایی مامان صدرا است ولی صدرا رو خیلی دوست داره هفته ای چند بار زنگ میزنه تا با صدرا صحبت کنه و صدراهم میگه نخوام صحبت نکنم         ...
26 اسفند 1391

شیطونی های گل پسر

    نیازی به توضیح نیست!!!       خیلی تلاش کردی که دکمه تلوزیون رو فشار بدی ولی هنوز خیلی کوچولویی عزیزم           مامان ،عزیزم دست زدی به طناب زمینی افتاد !! ولی خدا رو شکر چیزیت نشد.             لباسهایی که پوشیدی خودت انتخاب کردی.        هر روز آشپزی می کنی مامان                     اینم از آخریش !! بدون شرح!!              وقتی نمی خوای...
23 اسفند 1391

دوازده ماهگی

    من عاشق ژست هایی که تو خواب می گیری خیلی ناز میشی .پسر گلم لباس خوشگلی که پوشیدی عمه فاطمه برات خرید.      تولد صدرا  8 فروردین   متاسفانه عکس ها آپلود نشدن هر چقدر حجم شون رو آوردم پایین بی فایده بود. امیدوارم بتونم راهی پیدا کنم تا آپلود شدن.            ...
23 اسفند 1391

ده ماهگی

    عزیز دلم این جاتلاش می کردی که دستت رو بگیری به صندلی و بلند شی موفق نشدی مهم نیست هنوز اول راهی.         دندون های بالات دارن در میان و هر وقت دندون درمیاری آب دهنت میره وخیلی بهانه گیر میشی،این بعد از کلی گریه با لوستر ساکت شدی.           غذاهای جدید مورد علاقه ات :سوپ بوقلمون - بلدرچین - حلوا شکری - زرده تخم مرغ والبته گوجه خیلی دوست داشتی. کارهایی که انجام میدادی : سینه خیز رو کاملا یاد گرفتی - کمی چهار دست وپا می رفتی - دستت رو به مبل می گرفتی سعی می کردی بلند شی - هر کاری که انجام میدی خودت برای خودت دست میزنی - دست دادن رو کامل یاد گ...
15 اسفند 1391

یازده ماهگی

     اولین زمستان صدرا ،لباست رو با بابا با کلی ذوق وشوق برات خریدیم اما شما این لباس رو خیلی دوست نداشتی .       خیلی آرام بودی ومامان خیلی تعجب کرد .عجیبه!!!    دو ساعت تمام رو پای با با به همین شکل بازی کردی هربارکه می خواستم بگیرمت بابا گفت بذار بازی کنه .خسته نباشی گل پسر.   غذاهای جدید مورد علاقه ات : تقریبا همه چیز می خوری به غیر از مواد حساسیت زا البته زرده تخم مرغ و ماکارانی خیلی دوست داری.  کارهای جدید که انجام میدادی :چند ثانیه می ایستی -بای بای می کنی -هر چیزی رو بهت بگیم بده فوری میدی و دست میزنی ،ماهم باید برات دست بزنیم موبایل رو میگی برات آهنگ ب...
15 اسفند 1391

سیسمونی صدرا

صدرا جونم من همیشه دوست داشتم از اتاقم زمانی که سیسمونی بچگیم رو چیده بودی عکس داشته باشم اما نداشتم به همین دلیل تصمیم گرفتم عکس اتاقت رو برات بذارم.امیدوارم خوشت بیاد.                                                تاجایی که امکان داشت سعی کردم عکس های اتاقت رو بذارم. ...
15 اسفند 1391

نه ماهگی

پسر گلم نمیدونم از چی این همه تعجب کردی.                تا ازت غافل می شدم دایی می بردت میذاشتت تو کمدش و تو هم شروع می کردی به خندیدن وجیغ زدن.         خیلی خسته ای خوابت میاد با اون شال خوشگلت .       غذاهای جدید مورد علاقه ات : خرما - عدس پلو - پلو مرغ - زرده تخم مرغ   کارهایی که انجام میدادی : دست دسی یا د گرفتی - تو روروئک میشینی عقب جلو میری -دد ،بابا میگی -چیزی روی زمین باشه بخوای شیرجه میزنی برش میداری - اگر اسباب بازیت اطرافت گم بشه سعی میکنی پیداش کنی - دالی بازی می کنی . مکان هایی که رفتی : مجتم...
15 اسفند 1391