شیرین ترین خاطره سال 91
سلام دلبر مامان عزیزم به نظر من وبابا این خاطره ای که الان برات تعریف می کنم شیرین ترین خاطره امسال بود .با شازده پسر رفتیم بیرون شما خودت جلو راه افتادی و می رفتی من وبابا هم عین بچه های خوب پشت سر شما می آمدیم ،صدرا گل ها رو دید ودوید سمت گل ها البته گل فروشی که مامان وبابا همیشه ازش خرید می کنن رفتی داخل گل فروشی بابا هم پشت شما اومد تو مغازه با آقای صالحی فروشنده صحبت کرد وگفت :آقای صالحی داری چند دهه رو می گذرونی من گل خواستگاریم رو از شما خریدم ،گل عقد ،عروسی،ماشین عروس ،دسته گل عروس خلاصه این که همه گل هامون رو از شما خریدیم حالا این پسر خوشگل ،پسر منه چند روز دیگه دو ساله میشه !! امده گل ببینه چند وقت دیگه هم میایم برای کلاس او...
نویسنده :
مامانی
5:15