، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

عمری با پسرم

سیسمونی صدرا

صدرا جونم من همیشه دوست داشتم از اتاقم زمانی که سیسمونی بچگیم رو چیده بودی عکس داشته باشم اما نداشتم به همین دلیل تصمیم گرفتم عکس اتاقت رو برات بذارم.امیدوارم خوشت بیاد.                                                تاجایی که امکان داشت سعی کردم عکس های اتاقت رو بذارم. ...
15 اسفند 1391

نه ماهگی

پسر گلم نمیدونم از چی این همه تعجب کردی.                تا ازت غافل می شدم دایی می بردت میذاشتت تو کمدش و تو هم شروع می کردی به خندیدن وجیغ زدن.         خیلی خسته ای خوابت میاد با اون شال خوشگلت .       غذاهای جدید مورد علاقه ات : خرما - عدس پلو - پلو مرغ - زرده تخم مرغ   کارهایی که انجام میدادی : دست دسی یا د گرفتی - تو روروئک میشینی عقب جلو میری -دد ،بابا میگی -چیزی روی زمین باشه بخوای شیرجه میزنی برش میداری - اگر اسباب بازیت اطرافت گم بشه سعی میکنی پیداش کنی - دالی بازی می کنی . مکان هایی که رفتی : مجتم...
15 اسفند 1391

هقت ماهگی

      اولین باری که مشهد رفتی ،زیارت قبول عززززیزم.      دکترت گفت متاسفانه کمبود وزن داری و بکی از راه هاش این که خودت غذا بخوری البته همه کاری با غذا می کردی به غیر از این غذا بخوری.       مامان جون یه کم زود یادت افتاد با تشک بازیت بازی کنی .فدااات.          غذاهای مورد علاقه ات :سوپ برنج- موز -سیب زمینی کارهایی که انجام میدادی :هر چیزی رو که دستت می گرفتی به چپ و راست تکون میدادی _ همه چیز رو تو دهنت می کردی - کسی می آمد سمتت دستت رو باز میکردی وبا لا می گرفتی یعنی بغلم کن . مکان هایی که رفتی :مشهد _ پاساژ مرواری...
15 اسفند 1391

هشت ماهگی

  اولین سالی که علی اصغر شدی ،چقدر سبز بهت میاد قربونت برم             اولین داندان های صدرای عزیزم .مبارک زندگیم ،عمرم ،قشنگم .بابا برای تشکر یه دسته گل رز آبی خرید وخیلی خوشحال بود که پسر عزیزمون درد لثه هاش فعلا آروم شده آخه خیلی اذیت شدی تا دندون در بیاری .               اولین آش که خوردی آنقدر اشتیاق نشون دادی که اجازه ندادی برزیم تو بشقابت .              این اسباب بازیت رو خیلی دوست داشتی. غذاهای جدید مورد علاقه ات : دمی مرغ - سوپ کدو -سرلاک برنج کارهایی...
15 اسفند 1391

شش ماهگی

  صدرا جون این کار داییت که شما رو گذاشت تو کمددت تا ازت عکس بگیره ،امان از کارای دایی !!          اولین کارتونی که تماشا کردی .         غذاهای مورد علاقه ات : فرنی ، سرلاک _ سوپ برنج  کارهایی که انجام میدادی : وقتی غذا می ذاشتیم دهنت می ریختی بیرون - با عروسک زرافه ات وزمین بازیت بازی می کردی - سی دی حسنی می بینی - کتاب برات می خونیم گوش میدی یه کم هم می شینی مکان هایی که رفتی : بیمارستان پارسیان دوستت نازنین به دنیا آمد - تجریش (با خاله مریم ومامانی ) - خاله عصی از سفر آمد رفتی دیدنش .           ...
15 اسفند 1391

پنج ماهگی

              دفعه ی اولی که نون خوردی!مامان نون کوچک بهت داد اما  تکه ی بزرگتر رو برداشتی و با اشتها شروع به خوردن کردی.                                                                            ...
15 اسفند 1391

چهار ماهگی

نگاه به چهره  شادابت نکن کل پرواز روگریه کردی از همه بدتر این بود که بابا نبود ومامان تنها بود .                                     کارهایی که انجام میدادی : دستت رو می خوردی _ پاهات رو می آوردی بالا به هم می چسبوندی وبا صدا می خندیدی - بک بار هم خم شدی که جغجغه ات رو برداری مکان هایی که رفتی : پارک جمشیدیه (با خاله زینب ودوستاش ) - چهار محال وبختیاری ( دیمه _ شیلات - کوهرنگ _ امام زاده ابراهیم واقع در روستای گردو )        ...
15 اسفند 1391

دو ماهگی

      این جا سرما خوردی مامان،مامان گفت گل پسر رو با روغن زیتون چرب کن وبا یه پتو بپیچش تا صبح . واقعا موثر بود وبهبود پیدا کردی .        کارهایی که انجام میدادی :لبخند می زدی البته چند بار با صدای بلند خندیدی - دمرت که می کردم به کوچولو سرت رو بالا آوردی _سرت رو به چپ و راست تکون میدادی. مکان هایی که رفتی :پارک قیطریه (مامان سور داد به دوستاش به خاطر تولد صدرا جون ) - پاساز مروارید (اولین خریدی که با نی نی کردیم پوشک بود ) - گرگان (النگدره _ بهشهر _ پارک ملت و عباس آباد بهشهر( همراه مامان بزرگ ،عمه فهیمه و خانواده اش ،عمه فاطمه وهمسرش ) _ عقد خاله عصی _ کاشان (قمصر - باغ فین _ ...
15 اسفند 1391

ُُسه ماهگی

        مامانی مرد شدی آمدی دلاوران برای دوستت نازنین که هنوز دنیا نیامده کمد بخریم .                 متاسفانه عکسای قشنگت چون حجم بالا دارن آپلود نشدن!!! ؛ولی خوابیدن با لباس ورزشی هم صفایی داره عززززیزم .          کارهایی که انجام میدادی : خندیدن رو خوب یاد گرفتی ، آقون آقون می کردی ، موفع شیر خوردن تو چشمای مامان نگاه می کردی ، به سمت صدا ها بر می گشتی ، دست وپات رو تکون میدادی ، دستت رو می خوردی. مکان هایی که رفتی : پارک نزدیک خونه هر روز می رفتیم _ پاساژ مروارید برای خرید روز پدر ، پاسد...
15 اسفند 1391

یک ماهگی

  لباسی که پوشیدی سایزش زیر صفر! قربون قد وبالای کوچولوت             یک ماهگی صدرا وقتی به دنیا آمد خیلی ضعیف و کم وزن بود و مراقبت از گل پسر خیلی سخت بود . کارهاهایی که انجام دادی : لبخند می زدی     مکان هایی که رفتی : بیمارستان علی اصغر برای چکاب زردی ...
15 اسفند 1391